به افتخار باباهای مهربون...

دوست داشتن همیشه زیباست...

به افتخار باباهای مهربون...

پدر دستشو گذاشت رو شونه پسرش و ازش پرسید:تو قوی تری یا من؟

پسر گفت:من,

پدر با کمی دلشکستگی دوباره پرسید:تو قویتری یا من؟

پسر گفت:من

پدر با دلی گرفته به یاد همه ی زحماتی که کشیده بود دستشو از شونه پسرش برداشت و دو قدم دورتر

پرسید: تو قویتری یا من؟


پسر گفت :شما
 
پدر:چرا نظرت عوض شد؟
 
پسر:وقتی دستت روی شونه ام بود فکر میکردم دنیا پشتمه

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, ساعت 2:9 توسط swallow |